من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی!؟
پنجره اتاقم را باز می کنم و فریاد میزنم :
تنهایت برای من ...
غصه هایت برای من ...
همه بغضها و اشک هایت برای من ...
بخند ...
آنقدر بلند که صدای خوب بودنت را من هم بشنوم ...
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0